محتوا و تمرکز روی افزایش کیفیت آن گاه باعث میشود توقعات زیادی از مخاطب داشته باشیم. چرا؟
چون فکر میکنیم محتوایی که آماده کردهایم و برای آن زمان و انرژی زیادی صرف کردهایم سزاوار بیشترین میزان توجه، فروش، دیده شدن و … است.
در عین حال که چنین توقعی از خوانندگان و مخاطبان داریم، گاه در کمال ناباوری میبینیم محتوایی را که این همه برایش زحمت کشیدهایم نه کسی میبینید، نه به آن واکنش نشان میدهد و نه هیچ چیز دیگر.
محتوا و سوءتفاهم در هدفگذاری
یکی از دلایل بروز چنین شرایطی سوءتفاهم است. بله سوءتفاهم میان ما و مخاطبان. همانطور که هر ارتباطی نیاز به تفاهم دارد، رابطه ما، مخاطب و محتوا هم نیاز به تفاهم دارد. وقتی میخواهیم محتوایی آماده کنیم باید درک درستی از مخاطب و محتوایی که نیاز دارد داشته باشیم.
لطفا توجه کنید: محتوایی تولید کنیم که مخاطب نیاز دارد نه محتوایی که ما دوست داریم.
در ادامه راههایی رسیدن به تفاهم با مخاطب را شرح میدهم:
پیش از آن اگر میخواهید درباره تولید محتوای تخصصی خواندن مقاله تولید محتوای تخصصی چیست و چرا و چگونه باید از آن استفاده کنیم؟ را پیشنهاد میکنم.
چطور با مخاطبان محتوا به تفاهم برسیم؟
به تفاهم رسیدن و گذر از سوءتفاهمها در هر سطحی که باشد، راه دشواری است. ما برای ارتباطات سالم و نتیجهبخش باید بتوانیم با دیگران موضوعات مشترک برای گفتگو پیدا کنیم.
یکی از مهمترین مسائلی که به ایجاد سوءتفاهم در تولید محتوا و ارتباط با مخاطبان میانجامد، نداشتن آگاهی کافی درباره هدف محتوا است.
چرا دچار سوءتفاهم میشویم؟
درست است که هدف از بازاریابی محتوا و تولید محتوا، فروش و برندینگ و … است اما رسیدن به این هدف نباید منجر به تکصدایی شود.
ما میخواهیم مخاطب درباره ما و کسب و کارمان بداند و از ما خرید کند، اما به این معنی نیست که مدام از خودمان بگوییم. مدام از مخاطب بخواهیم ما را ببینید و خرید کنید و درباره ما با دیگران صحبت کند، این یعنی تکصدایی که در نتیجه سوءتفاهم پدید آمده است. به این معنی که هدف ما از تولید محتوا با هدف مخاطبان از دیدن آن تفاوت زیادی دارد.
چه میشود که در بازاریابی محتوا دیکتاتور میشویم؟
همه ما در صورتی که گوشها و چشمهایمان را ببندیم به یک دیکتاتور کوچک تبدیل میشویم!
- این که در محتوا یا تبلیغاتتان دائم از برند، محصول یا خدماتتان تعریف کنید
- این که از خودتان با صفات بهترین و اولین و … ترینهای دیگر یاد کنید
- این که انتقادپذیر نباشید
- این که انتقادپذیر باشید اما تند و خشن برخورد کنید
- این که صدای مخاطبان را نشنیده بگیرید
- این که اشتباه کنید و آن را نپذیرید
- این که در صورت اشتباه کردن، عذرخواهی نکنید
- این که اشتباهتان را جبران نکنید
- این که به مسائل پیرامونتان بیتوجهی کنید
- همه اینها منجر به شکلگیری تکصدایی و در نهایت دیکتاتوری شما ختم میشود و دقیقا در همین نقطه است که مخاطبان از شما و رفتارتان خسته و آزرده میشوند و هر چند به محصول یا خدمت شما وابسته باشند اما بالاخره راهی برای گذر از شما پیدا میکنند.
البته رقیبانی هم هستند که از این وضعیت استفاده میکنند و مثل شما رفتار نمیکنند، طبیعتا مخاطبان آنها را به شما ترجیح میدهند.
چطور یک دیکتاتور تکصدایی نباشیم؟
تکصدایی دقیقا همان چیزی است که مخاطب نمیخواهد. مخاطبان دوست دارند حق انتخاب داشته باشند. آنها میخواهند طبق علاقه و سلیقه خودشان رفتار کنند اما برای این کار باید آگاه باشند.
اگر در جریان بازاریابی محتوا و تولید آن بتوانید به مخاطب این آگاهی را بدهید که بتواند سلیقه و علاقهاش را کشف کند، شما از دیکتاتوری تکصدایی گذر کردهاید و آزادی را به مخاطبتان هدیه دادهاید.
- به مخاطبان آگاهی بدهید
- به آنها حق انتخاب بدهید
- آنها را وادار به کاری نکنید
- با ادبیات و لحن مناسب و توام با احترام درخواستتان را مطرح کنید
- اگر اشتباهی کردهاید، آن را بپذیرید، عذرخواهی کنید و در صدد جبران آن باشید
- از مخاطبتان توقع نداشته باشید به تمام محتوایی که تولید میکنید واکنش نشان بدهد
- محتوا را به گونهای تولید کنید که مخاطب دلش بخواهد به آن واکنش نشان دهد
- مخاطب را به چالش دعوت کنید
- به مخاطبان فرصت و جایی برای اظهار نظر بدهید
- به نظرات آنها پاسخ بدهید
- از مخاطبان تشکر کنید
اگر از خودتان تعریف میکنید، ویژگیهای منفی را هم بیان کنید البته منظورم این نیست که نقاط ضعفتان را داد بزنید. نه! شما باید در بیان ویژگیها صادق باشید و به مخاطب بگویید که آیا این محصول یا خدمت برای او مناسب است یا نه. اگر میخواهید درباره این موضوع بیشتر بدانید قبلا در مقاله تولید محتوای فروشگاهی چگونه انجام میشود؟ راهنمای کامل به تفصیل به این موضوع پرداختهام و خواندن آن را به شما پیشنهاد میکنم.
چطور با مخاطبان گفتگو کنیم؟
گفتگو با کسانی که با آنها اشتراکاتی داریم به مراتب راحتتر از دیگران است. در بازاریابی محتوا اشتراک ما با مخاطبان محصول، برند یا خدمات ما است. طبیعتا محور گفتگو با مخاطب باید همین موضوعات باشد اما این همه چیز نیست.
میتوان در جریان بازاریابی موضوعات دیگری هم برای گفتگو داشت، از جمله موضوعات زیر که البته همگی به این شرط جایز هستند که تا حدی به ما ارتباط پیدا کنند:
- مسائل و اتفاقات روز
- بحرانها و شرایط پیشبینی نشده
- آینده و آنچه انتظارش را داریم؛ مثل رویدادهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و …
در نظر داشته باشید که در چنین موضوعاتی باید به شدت محتاط و دقیق باشید تا حساسیت طیفهای مختلف مخاطبان را تحریک نکنید. به این معنی که در محتوا یا گفتگوها جانبداری، غرضورزی و … را فراموش کنید.
چه انتظاراتی از مخاطبان محتوا داشته باشیم؟
یکی از دلایلی که باعث میشود در جریان تولید محتوا و بازاریابی دچار سرخوردگی و توقف شویم این است که از مخاطبان بیش از حد انتظار داریم.
- انتظار داریم آنها محتوا را بخوانند
- نظر بدهند
- لایک کنند
- اشتراک بگذارند و …
صادقانه بگویم:
انتظارات زیادی دارید!
اگر:
- محتوای شما مفید نیست
- محتوای شما معطوف به خودتان است نه مخاطب
- محتوای شما فقط تبلیغاتی است
- محتوای شما توام با درخواستهای اضافه است
- پیام محتوا جانبدارانه است
- نحوه نگارش محتوا و ادبیات آن از بالا به پایین است
- محتوای آموزشی شما به جای آموزش، امر و نهی میکند
خودتان را بگذارید جای مخاطب، دوست دارید با شما این چنین رفتار شود؟
چطور مخاطبان را به واکنش دعوت کنیم؟
از این که این جمله نخ نما را استفاده میکنم پوزش میطلبم اما:
محتوای جذاب و خلاقانه تولید کنید
اگر واقعبین باشیم میبینیم که جذابیت و خلاقیت، دو مفهوم از پیش تعریف شده نیستند.
هر کسی میتواند به سبک خودش جذابیت و خلاقیت داشته باشد:
- سبک خودتان را پیدا کنید
- بخوانید و بیشتر از پیرامونتان بدانید
- تمرین و آزمون و خطا کنید
- نتیجهها را بسنجید و از آنها بیاموزید
- در معرض دید باشید
- حضور موثر داشته باشید
درست در همین جریان است که کم کم نتیجه را میبینید. مخاطبان به شما توجه میکنند، آنها به شما اهمیت میدهند و صدای شما را میشنوند و به آن پاسخ میدهند، این یعنی همصدایی.
اگر شما هم در این باره تجربه یا نظری دارید، مشتاقانه منتظرم تا صدای شما را انتهای همین مقاله بشنوم!